تو یه مطلب جدید برای مجله اسکوایر، همبازیاش تو ماتریکس، کری-ان ماس، از ریوز پرسیده بود چندتا فیلم معرفی کنه که بتونه با بچههای نوجوونش ببینه و خوششون بیاد.
ستاره جان ویک هم فقط چندتا اسم همینجوری نپرونده؛ یه لیست متنوع نوشته و داده بهش. بین یه عالمه ژانر و سبک مختلف، اون فیلم مهم که بدبختیها و گرفتاریهای "دود" (The Dude) رو نشون میده هم بوده. قشنگ میتونیم لهجهی آروم و خاصِ سن گابریل ولیِ ریوز رو تصور کنیم که داره چیزایی مثل «دود پایبنده» یا «خب، این نظر توئه، رفیق» میگه، در حالی که یه وایت راشن هم میزنه بر بدن. فیلمه تازه اومده رو پیکاک و مجانی هم میتونید ببینیدش (استریمش کنید). "لبوفسکی بزرگ" همین الانشم به عنوان یه کلاسیک مدرن حساب میشه، ولی با این تعریف و تمجید اخیر ریوز، الان بهترین وقته که ببینیدش.
جف "دود" لبوفسکی ساز خودشو میزنه. از یه وایت راشن خوب، گهگاهی یه سیگاری (حالا هرچی!)، و بولینگ خیلی بیدردسر و خودمونی با رفیقای فابش، والتر سوبچک (جان گودمن) و دانی کراباتسوس (استیو بوشمی) لذت میبره. دوست داره تو چشم نباشه و کاملاً هم راضیه که یه مرد میانساله که رزومهی زندگیش خیلی پر و پیمون نیست. ولی، وقتی به خونهی یه خیّر پولدار احضار میشه تا زن جوون و خوشگلش (تارا رید) که به عنوان یه جایزه باهاش ازدواج کرده و حالا گم شده رو پیدا کنه، زندگیش زیر و رو میشه.
تنها چیزی که دود براش جون میکنه اینه که زندگیش تا جای ممکن بدون استرس باشه. حالا که درگیر پیدا کردن بانی لبوفسکی شده، با انواع و اقسام آدمای خل و چل و عجیب غریب روبرو میشه که اونا هم دنبالشن. نیهیلیستهای وحشی و یه پورنوگرافر بیوجدان زندگی لبوفسکی رو زیر و رو میکنن، در حالی که اون کورمال کورمال داره تو یه بازی موش و گربهی خطرناک و یه چمدون پر از پول راهشو پیدا میکنه. برادران کوئن یه فضایی میسازن که انگار خارج از زمان و مکان عادیه، با شخصیتهایی که انگار کاریکاتوری از کلیشههای واقعی هستن. گودمن مثل همیشه تو نقش سوبچک، اون کهنهسرباز جنگ ویتنام که بدعنق و جنگطلبه، عالیه و فیلیپ سیمور هافمن هم تو نقش یه نوکر خشک و مقرراتی که از خودش هیچ اختیاری نداره، میدرخشه.
کلی شباهت بین تئودور "تد" لوگان و جف "دود" لبوفسکی هست. هردوشون موهای بلند و ژولیده دارن و انگار نه از مد سر در میارن نه از بهداشت لباس پوشیدن. هیچکدومشون خیلی انگیزه ندارن کاری بکنن، مسئولیت خاصی در قبال بقیه قبول کنن، یا یه سهم مفیدی تو بهتر شدن جامعه داشته باشن. هردوشونم یه کم دیر دوزاریشون میفته و طول میکشه تا مفاهیم پیچیده رو هضم کنن. آیا ریوز میتونست نقش جف لبوفسکی رو بازی کنه؟ بعیده – اون تصویری که بریجز از این آدم لشِ دوستداشتنی ساخته، یه ویژگیهایی داره که فقط از خودِ بریجز برمیومد. ولی شکی نیست که ریوز یه تیکههایی از خودش – یا بعضی از
شخصیتهایی که بازی کرده – رو تو این کاراکتر نمادین میبینه.
گذشته از شباهتهای بین این دوتا شخصیت اصلی، "لبوفسکی بزرگ" اصلاً یه فیلم فوقالعاده است که به اندازهی کافی از اون مسخرهبازیهای خاص برادران کوئن رو با یه کم درام سبک قاطی کرده. فیلم همچنین از یه سری بازیهای فوقالعاده از بازیگرای نقش مکملش هم سود برده. جان گودمن، جولیان مور، فیلیپ سیمور هافمن، استیو بوشمی، جان تورتورو، و دیوید تیولیس همهشون جزو بهترین کارهاشون رو تو نقش این آدمای عجیب و غریب و ناجوری که دور و بر "دود" و مدار خیلی ناپایدارش میچرخن، ارائه میدن.
جوئل و ایتن کوئن از وقتی که سال 2018 با هم "تصنیف باستر اسکراگز" رو برای نتفلیکس کارگردانی کردن، دیگه با هم فیلم نساختن. ولی اگه این دو برادر بخوان دوباره با هم جمع بشن و یه فیلم دیگه بسازن، همکاری با ریوز یه چیزیه که فکر کنم همه دوست دارن ببینن. حتی همین که ایتن، که هنوز خیلی فعاله و یه فیلم با بازی مارگارت کوالی و اوبری پلازا به اسم "عزیزم، نکن!" (Honey Don't) قراره آگوست امسال اکران بشه، باهاش کار کنه هم خودش یه اتفاق باحاله.
چیزی که در مورد کار کردنِ تنهاییِ ایتن کوئن امیدوارکننده است اینه که داره با بازیگرای مختلفی کار میکنه که قبلاً اون و جوئل معمولاً باهاشون کار نمیکردن. اونا یه سری بازیگرای محبوب خودشون رو دارن که دوست دارن براشون بنویسن، مثل گودمن و تورتورو، ولی همینجور که ایتن داره تنهایی ادامه میده، به نظر میرسه در برای آدمی مثل کیانو ریوز که حداقل از یکی از برادران کوئن کارگردانی بگیره، از همیشه بازتره. جف بریجز وقتی "لبوفسکی بزرگ" ساخته شد 49 سالش بود، و ریوز الان 60 سالشه (جوون و سرحال!)، پس اگه زمانی فرصتی برای همکاری باشه، همین چند سال آینده است. قشنگ میتونیم ریوز رو تصور کنیم که با یه ربدوشامبر شل و ول داره راه میره و بیخیال ضربههایی که زندگی بهش میزنه رو بدون اینکه خیلی مقاومت کنه، جذب میکنه.